حکایت آهو در طویله خران

بدون دیدگاه

حکایت آهو در طویله خران

صیادی، یک آهوی زیبا را شکار کرد واو را به طویله خران انداخت. در آن طویله، گاو و خر بسیار بود. آهو از ترس و وحشت به این طرف و آن طرف می گریخت. هنگام شب مرد صیاد، کاه خشک جلو خران ریخت تا بخورند. گاوان و خران از شدت گرسنگی کاه را مانند شکر می خوردند. آهو، رم می کرد و از این سو به آن سو می گریخت، گرد و غبار کاه او را آزار می داد.

(بیشتر…)

  • - بازدید: 263
ادامه مطلب

حکایت خواندنی زبان تبر

بدون دیدگاه

Ax1_Haftegy.ir

هيزم شكن تنومند اما بدخلقي در نزديكي دهكده شيوانا زندگي مي كرد. هيزم شكن بسيار قوي بود و مي توانست در كمتر از يك هفته يكصد تنه تراشيده درخت قطور را تهيه و تحويل دهد اما چون زبان تلخ و تندي داشت با اهالي شهرهاي دور قرار داد مي بست و براي مردم دهكده خودش كاري نمي كرد…
(بیشتر…)

  • - بازدید: 1,320
ادامه مطلب