مرد دهقاني تعدادي گوسفند براي فروش به شهر برد…
نصف آنها را به اضافه نيم گوسفند به يک نفر فروخت نصف به اضافه نيم از گوسفند هاي باقي مانده را به نفر دوم فروخت و نصف به اضافه نيم از گوسفند هاي موجود را نيز به نفر سوم فروخت و با 3 سه گوسفند که باقي مانده بود به ده برگشت …
مرد چوپانی از دهکده ای دوردست، تعدادی گوسفند را با زحمت زیاد به دهکده شیوانا آورد و آنها را داخل حیاط مدرسه رها کرد و نزد شیوانا رفت و در جلوی جمع شاگردان با صدای بلند گفت: «چون شنیده بودم که شاگردان این مدرسه اهل علم و معرفت هستند تعدادی از درشتترین و پروارترین گوسفندهای گلهام را برای مدرسه آوردهام تا برایم دعا کنید که برکت گلهام بیشتر شود.»