قاصدك ! هان ، چه خبر آوردي ؟
از كجا وز كه خبر آوردي ؟
خوش خبر باشي ، اما ،اما
گرد بام و در من
بي ثمر مي گردي
خوب یادم نیست
تا كجاها رفته بودم؛ خوب یادم نیست
این، كه فریادی شنیدم، یا هوس كردم،
كه كنم رو باز پس، روباز پس كردم.
پیش چشمم خفته اینك راه پیموده.
(بیشتر…)
ﺻﺪﺍﻣﻮ ﺩﺍﺭﯼ؟!
ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺖ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺣﺘﯽ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻧﮕﺎﻣﻮ ﺟﺎﯾﯽ !
ﺍﻭﻣﺪﯼ ﺟﻠﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ
ﻣﻦ ﺑﺪ ﺑﺨﺖ ﻣﺸﺮﻭﻃﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﯽ ﺍﻭﻥ ﺣﺴﯽ
ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻘﻠﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺴﺖ
(بیشتر…)
روزای خیلی طلایی یادته؟ روز ترس از جدایی یادته؟
روز تمرین اشاره یادته؟ شب چیدن ستاره یادته؟
شعر های کتاب درسی یادته؟ یادته گفتی میترسی،یادته؟
عکسمون تو قاب عکسو یادته؟ بله بدون مکسو یادته؟
رویایی کوتاه در یک شب بی فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
(بیشتر…)
به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست / به رخسارت که چون مهتاب زیباست
به گلهای بهار عشق و مستی / به قرآنی که آن را میپرستی
قسم ای نازنین تا زنده هستم / تو را من دوست دارم میپرستم
درون کلبه تاریک و تارم / تویی تنها چراغ روزگارم
کبوترهای شعرم تیر خوردند / نمیبینی که عمری بی قرارم