مکان خوابگاه:نوبت کیه چایی دم کنه
بچه ها:کی چایی میخوره تو این گرما؟
وقتی من با لیوان چایی میام تو اتاق
بچه ها:نمیدونی چهار نفریم یه لیوان چایی دم کردی بیشعور؟
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
هروقت تونستی با تقلب نمره خوب بگیری به خودت افتخار کن
با خرخونی که همه میتونن 20 شن
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
چهارتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه:
– اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل …
– خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب …
– کار گروهی در هنگام امتحان …
– حرف زدن بدون تکون خوردن لب …
مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود كه ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه های یك نمایشگاه به سختی توجهش را جلب كرده بود و از ته دل آرزو می كرد كه روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود كه برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست كه پدر توانایی خرید آن را دارد.
در اولين جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست كه كسی را بيابيم كه تا به حال با او آشنا نشدهايم، برای نگاه كردن به اطراف ايستادم، در آن هنگام دستی به آرامی شانه ام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن كوچكی را ديدم كه با خوشرويی و لبخندی كه وجود بی عيب او را نمايش میداد، به من نگاه می كرد. او گفت: «سلام عزيزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آيا میتوانم تو را در آغوش بگيرم؟»
یکی از سرگرمیام اینه سر امتحان الکی هی کفه دستمو نگا کنم مراقب احساس زرنگی کنه بیاد خفتم کنه ببین هیچی کفه دسم نیست ، بعد بش بگم ضایع شدی خخخخخ
اصن به عشق همین حرکت میرم دانشگاه!!
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
از تفریحاتم تو کلاس اینه که . . .
دخترا رو صدا میزنم تا برمیگردن ؛
جوری که استاد بشنوه داد میزنم برگرد خانوم فلانی . . .
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
سر جلسه امتحان یه دختره بغل دسته من نشسته بود قیافش از اون درس خونا نشون می داد ، گفتم لااقل ۲۰ نگیرم ۱۷که رو شاخشه خلاصه کلی باهاش هماهنگ کردم که بهت علامت دادم چطور برسونو این حرفا !
هیچی دیگه تا برگها رو اوردن دیدم بلند شد برگهارو پخش کرد و گفت بچها سرتون تو برگه خودتون باشه .