سیستمی داریم متشکل از چندین چرخ دنده که هر کدام از این چرخ دنده ها با حالت های مختلف، به یک یا دو چرخ دنده دیگر متصل شده است. یک میمون بازیگوش به این سیستم دسترسی پیدا کرده و دسته متصل به یکی از این چرخ دنده ها را اندکی می چرخاند. (به سمت پایین)
آیا می توانید بگویید عقربه روی چرخ دنده آخر، به سوی کدام شماره متمایل خواهد شد؟
تصویر تست هوش + جواب را در ادامه مطلب مشاهده کنید
روزی پدری که ۳ پسر داشت در بستر مرگ بود و ۳ فرزند خود را خواست تا در خصوص به ارث گذاشتن خانه اش با آنها صحبت کند. پدر به پسرانش چنین گفت: که قصد دارد خانه را برای دانا ترین پسرش به ارث بگذارد. از اینرو تصمیم گرفته بود برای آنها آزمونی ترتیب دهد تا داناترینشان را بشناسد.
کاشفی بی باک قصد دارد پياده از دل بيابانی خشک و بی آب و علف بگذرد . اگر عبور از اين بيابان شش روز طول بکشد و او بتواند هر تعداد که می خواهد همراه با خود ببرد ، در صورتی که خود او و هر کدام از همراهانش قادر به حمل آذوقه کافی برای چهار روز يک نفر باشند .
ناسا به دنبال انجام برنامه ای بود که تعدادی قناری را به فضا بفرستد تا در فضای بدون نیروی جاذبه (جاذبه صفر) آنها را تحت مطالعه قرار دهد. اما پروژه در نیمه راه متوقف شد. به این دلیل که با وجود آب و غذای کافی، قناری ها به دلیل از دست دادن آب بدنشان در طی چند ساعت می میرند. به نظر شما چه اتفاقی باعث مرگ قناری ها شده که محققان از آن بی اطلاع بودند؟
مرد دهقاني تعدادي گوسفند براي فروش به شهر برد…
نصف آنها را به اضافه نيم گوسفند به يک نفر فروخت نصف به اضافه نيم از گوسفند هاي باقي مانده را به نفر دوم فروخت و نصف به اضافه نيم از گوسفند هاي موجود را نيز به نفر سوم فروخت و با 3 سه گوسفند که باقي مانده بود به ده برگشت …
مردی اقدام به ربودن هواپیمایی کرد که حامل مسافر و کالای بسیار ارزشمندی بود؛ او پس از برداشتن کالای ارزشمند، از خدمه پرواز تقاضای 2 چتر نجات کرد. پس از دریافت دو چتر، او یکی از آنها را پوشید و دیگری را باقی گذاشت و همراه با کالای ارزشمند به بیرون پرید.
به نظر شما چرا او تقاضای دو چتر نجات کرده بود؟
شخصی پولدار، یک نفر را برای پاسداری از خود وخانه اش استخدام می کند و با او قرار می گذارد، از بابت نگهداری خود و خانه اش، شبی … مقدار به وی بپردازد. اتفاقاً شخص پولدار قصد سفر مکه می کند. شبی که قرار بود فردای آن روز عازم مکّه شود، نگهبانش در خواب می بیند که آن مرد سوار هواپیما شد و هواپیما پس از برخاستن از روی باند فرودگاه، منفجر گردید.
اندره یک هفته مریض بود و به مدرسه نرفت؛ به همین دلیل از بهترین دوستش جیمز خواست که کتاب ها و دفترچه های تمرینش را از داخل کمدش در مدرسه به خانه بیاورد. در کمد قفل رمزی دارد و آندره به جای اینکه به جیمز 3 ترکیب عددی رمز را بگوید از کاغذی صحبت می کند که لای در کمدش قرار داده که جیمز می تواند رمز را از روی آن ببیند. بعد از مدرسه جیمزبه سراغ کمد آندره رفت و کاغذ را از لای درب کمد بیرون کشید و دید روی آن نوشته شده :
یه روز یه شرکت خیلی بزرگ یه مهندس میخواسته استخدام کنه. رئیس شرکت میاد یه سوال طرح میکنه و میگه هرکس حلش کرد اون استخدامه. 199 مهندس شرکت کردن و هیچکدومشون نتونست جواب درست بده.
بعد یه مهندسی خودشو ژیگول پیگول میکنه و برای دویستمین نفر شرکت میکنه که استخدام بشه.
روزی یک قصاب برای خریدن تعدادی گاو ، غاز و مرغ به بازار رفت . قیمت هر گاو ، 15 سکه ، قیمت هر غاز ، 1 سکه و قیمت هر مرغ ، یک چهارم سکه بود . این قصاب صد سکه همراه داشت و می خواست با این پول ، دقیقا صد حیوان بخرد . آیا این امکان پذیر است ؟ توجه کنید که این قصاب از هر حیوان حداقل یکی لازم دارد .