روزی پدری که ۳ پسر داشت در بستر مرگ بود و ۳ فرزند خود را خواست تا در خصوص به ارث گذاشتن خانه اش با آنها صحبت کند. پدر به پسرانش چنین گفت: که قصد دارد خانه را برای دانا ترین پسرش به ارث بگذارد. از اینرو تصمیم گرفته بود برای آنها آزمونی ترتیب دهد تا داناترینشان را بشناسد.
از هر ۳ آنها خواست تا به بازار بروند و چیزی تهیه کنند که هم تمام فضای اتاق خواب پیرمرد را پر کند و هم در جیبشان جا شود. ۳ پسر برای خرید به بازار رفتند تا چیزی تهیه کنند که هم تمام فضای اتاق را پدرشان را پر کند و هم در جیب جا شود. پسرها پس از بازگشت نزد پدر رفتند و پسر اول مقداری پارچه از جیب خود در آورد و در سطح اتاق پخش کردولی تنها توانست بخشی از فضای اتاق را بپوشاند. پسر دوم مقداری کاه از جیبش در آورد و در اتاق پراکنده کرد ولی فضای اتاق اصلاَ پر نشد و اما پسر سوم چیزی از جیبش در آورد که تحسین پدر را بر انگیخت و در نهایت وارث ملک پدر شد. به نظر شما پسر سوم چه چیزی خریده بود؟
•••
•••
•••
•••
••••••
••••••
••••••
••••••
••••••
کبریت، زیرا با روشن کردن آن تمام فضای اتاق پدر پر از نور می شد و در حالت خاموش به راحتی در جیب جا می شد.
منبع: پارسه گرد
دیدگاه های شما