حامد بهداد زاده ۲۶ آبان ۱۳۵۲ درمشهد است. او دوران کودکی و نوجوانی اش را به ترتیب در شهرهای مشهد، تهران ونیشابور زندگی کردهاست و در دوران دبیرستان دوباره به همراه خانواده اش به مشهد بازگشته است. او دارای تحصیلات لیسانس بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی تهران است.
وی برای نخستین بار با فیلم آخر بازی به سینمای ایران معرفی شد و برای آن کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر شد. وی بعدها در قالب نقشهای مکمل بازیهای به یاد ماندنی برای سینمای ایران خلق کرد. او در فیلم روز سوم (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵) در نقش یک افسر عراقی که در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری میشود، ظاهر شد و برای دومین بار پس از آخر بازی کاندید سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر شد. بازی او در روز سوم بسیار چشمگیر بود و نظر همه منتقدان و سینما گران را به خود جلب کرد. موفقیت بهداد در فیلم کسی از گربههای ایرانی خبر نداره به کارگردانی بهمن قبادی، موجب راهیابی او به جشنواره فیلم کن شد. او در سال ۸۹ با نقشآفرینی در فیلم جرم به کارگردانی مسعود کیمیایی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل را از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. او در طول فعالیت هنری اش امکان همکاری با بسیاری از کارگردانان بنام سینمای ایران از جمله ناصرتقوایی، عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و… را داشته است که متاسفانه برخی از این همکاریها به دلایل مختلف هیچ گاه به اکران نرسیده اند. یک رئالیست فوق العاده که معمولا تکنیک فاصله گذاری برشت را رعایت نمیکند و سیستم استانیسلاوسکی را پیروی می کند. او همچنین از شاگردان حمید سمندریان بوده است. وی به عنوان خواننده میهمان با گروه موسیقی دارکوب به سرپرستی همایون نصیری همکاری می کند و در چند آلبوم و کنسرت این گروه حضور داشته است.
هنر را چه طور معنا می کنی؟
هنر به طور اعم و بازیگری به طور اخص روایت شاعرانهای است از انسان توسط آدمیزاد… مسیر آدمیزاد رو به انسانیته یعنی آدمی میره تا انسان بشه… آدمیزاد انسان را میسراید… آدمیزاد انسان را میسراید.
منظور از شاعرانه بودن، دخالت حس خیاله؟
هم این و هم هزاران تعریف جامع و مانع دیگه.
و مد نظر شما…؟
همون تعریف جامع و مانع. خب اینکه خیلی کلی شد…
جزییاش همونی میشه که در سینما میبینید… جز به جز…فریم به فریم… شعر بازیگری دیدنیه نه شنیدنی و کلیاش همین میشه که عرض کردم خدمتتون.
و دلیل انتخاب این هنر از طرف حامد بهداد؟
میخواستم سراینده باشم.
اگر روزی به فرض محال این هنر با شهرت حاصله تداخل داشته باشه، کدوم رو انتخاب میکنی؟
توفیق در هر امری شهرت در پی داره… حتی اگر قاتل خوبی باشی به طور حتم معروف خواهی شد… اگر و اما نداره، من خوبم پس اسمم هست… چه در خوبی، چه در بدی. شهرت زیرمجموعه توفیقه، یعنی توفیق نمیتونه شهرت نیاره، اصلش توفیقه.
یعنی باید افاضه بشه؟
افاضه یعنی چی؟
یعنی از یک جایی ماورایی نصیب آدمی بشه.
آها.. ریشه افاضه از فیض میاد؟!
بله.
حالا من به این کلمه فیض و افاضات کاری ندارم ولی بله گاهی اوقات از جایی میاد و نصیب آدم میشه.
پس یعنی در اختیار شما نیست؟
بله، یک بخشی از توفیق دست ما نیست، دست دیگریست، دست شرایطی شاید، پروردگار متعال و…
شما انتخاب نمیکنید؟
شما به عنوان یک انسان، موجود صددرصد انتخابگری نیستی، انتخاب تو در حد همراهیه. تو اگر انتخاب کنی و اختیار کنی که هر آنچه باد میوزد، میوزم، هر آنچه آب میرود، میروم، یعنی همراه طبیعت شدی. چون گردشی که پروردگار و جهان هستی برای تو در نظر گرفته باید همراه باشی. اگر مقاومت کنی با فشار زندگی روبهرویی و اگر رها کنی و اختیار کنی که مقاومت نکنی مثل یک گهواره تو را در آغوش خواهد گرفت.
خب این اختیار که خود جبره!؟
من آدم جبرگرایی هستم و اصولا مقدار اختیارم همینه که مقاومت نکنم. آنقدر اختیار دارم که بپذیرم، پس میپذیرم. تو باید قدرت پذیرشتو بالا ببری. همین. به این میگن اختیار. حالا میتونی اختیار کنی نپذیری تا بیشتر زجر بکشی…
در کار هم همین طور هستی؟
این اتفاق باید هوشمندانه بیفته.
یعنی وقتی فیلمنامهایبرایت میفرستند، همراه میشی ومیپذیری؟ هر قدر هم ضعیف باشه؟
اگر با فیلمنامه همراه بشی، باب تخیل باز میشه، تصاویر رو میبینی، بوها رو استشمام میکنی و صداها رو میشنوی. به هر حال تا یه حدی باید اعتماد کنی و این اعتماد خودش تولید خواهد کرد و بعد تو به آن اضافه میکنی.
پس بیشتر از آن، به خودت اعتماد میکنی؟
گاهی اوقات به خودم، بله… ولی در کل به جریانات و به اتفاقات اعتماد کردن. البته گاهی با فیلمنامه ضعیف همراه میشوم و گاهی با فیلمنامه قوی مثل «لبه پرتگاه» آقای بیضایی که حتی قراردادم بستم، همراه نمیشوم.
برای همین در فیلمی مثل «مجنون لیلی» بازی کردی؟ همه معتقدند کار، فیلمنامه ضعیفی داشت که شاید درحد بازیگری مثل بهداد نبود.
من بازیگری نیستم که بتوانم تا انتها بیننده را حفظ کنم، درسته که خودم میگم من سلطان همه بازیگرام… شاخ سینمام… اما اینو میگم که یه چیزی گفته باشم ، جلب توجهی کرده باشم، همین. فیلم «مجنون لیلی» هم اتفاقی شد… من و قاسم جعفری پیشتر رفاقتی داشتیم… در فیلم همسفر برایش بازی کرده بودم هر چند فیلم بسیار بدی بود، اما قاسم رفاقتش با من موند بعدها هم خیرش به من رسید… بارها و بارها برای همه سریالهایش از من دعوت به کار کرد، که نشد تا رسید به «مجنون لیلی». من به همون سکانس هم راضیم خدا رو شکر. زندگی کردم. ارتزاق کردم. اگه شهرته، اگه پوله، اگه توفیقه اگه هرچی …
این اعتماد به نفس یا غروری که داری از کجا ناشی میشه؟ همه به بازی خوب بهداد اذعان دارند و تایید میکنن، ولی لزوم این تکرار و تایید از جانب خودش چیه؟
معتقدم این تعریف رو خودم باید کنم نه دیگران. همه جا بر عکسه. میگن بگذارید دیگران از شما تعریف کنن، خودت تعریف نکن. اما من میگم نه! لطف کنین، دیگران از من تعریف نکنن، بگذارید خودم از خودم تعریف کنم. چرا؟! چون من وکیل کار خودم هستم، چون خودم بهتر بلدم از کار خودم دفاع کنم، شما ادله دفاع از کار منو نداری، شما نمیدونی چرا من بازیگر خوبیم، چرا بازیگر بدیم، اما خودم میدونم.
و این موضوع دشمنتراشی نمیکنه؟
دشمن و بدخواه زیاد داشتم، اما چرا سوءتفاهم وقتی صداقت یار منه؟!
پس با این حساب باب نقد هم بسته میشه، چون هیچکس به چرایی خوبی و بدی کار دیگری واقف نیست؟
چرا… مگه میشه بینقد… اگر من در این باره یا در مورد خودم نظر میدم چون کارم رو بلدم، درسش رو خوندم… شما نقدی نداری به بازیگری… خود بازیگر هم نمیتونه بازیگر دیگری رو نقد کنه.
منظورم خودم نبود… انتقاد از دیدگاه منتقدین.
به هرحال نقد وجود داره، آنها میتونن نقد کنن. نظر من درباره خودم اینه…
ما مراسمی داریم در باب نقد… آنها به من میگویند: «آقا تو متوهمی، تو بیمار روانی هستی، دیوانهای» من جواب میدهم: «بله، درسته… نظر شما محترمه… ممکنه من دیوانه باشم، اما منم، همه چیز منم، منم که این طوری بازی میکنم، آقا شما برو جلو دوربین بازی کن، بعد ببین من چهطور نقدش میکنم.» شمای نوعی میتونی نقد کنی، میتونی ایراد بگیری، میتونی بدی یا خوبی بگویی اما من نمیپذیرم… اما شده در یک مناظره استاد سمندریان منو نقد میکنه، از ایشان خوبش رو میپذیرم و حتی بدش رو، چون صاحبنظره اما آقایی که حوزه تخصصش در بازیگری عمیق نیست چهطور میتونه نظر جدی و درستی داشته باشه.
این حرف رو قبول دارم که هر کی با هر مدرکی نمیتونه دخالت کنه…
دخالت نه ها !… همه میتونن نظر بدن.
ولی تخصص هم لازمه…
بله، که البته بیشترشون، حتی بزرگ بزرگشون هم نداره.
با این اوضاع فکر میکنی هنر بازیگری در ایران به کدام سمت و سو کشیده میشه؟
متاسفانه به سمت جهانی شدن نمیره… خوشا به سعادت بازیگرانی که امکان یافتن تا جهانی بشن. از خداوند متعال طلب میکنم که توفیق نصیبشون کنه و امیدوارم شکست نخورن. میخوام که آنها باعث افتخار ما ایرانی بشن. مگه آقای رضازاده نشد، یا همین هادی ساعی، علیرضا سلیمانی، علیرضا سوختهسرایی، علیرضا حیدری و… یا این همه المپیادهای علمی که بچههای ما مقام کسب میکنن. دولت باید به ما کمک کنه و مارو ساپورت کنه تا ما هم افتخار کسب کنیم. چند روز پیش با پرویز پرستویی صحبت میکردیم، ایشون میگفت: «هر چه دقیق میشم میبینم که بازیگرهای اونوری کار خاصی نمیکنن…» راست میگه. حالا آقای پرستویی انسان ماخوذ به حیاییه، اینو محکم نمیگه، اما من اینو محکم به شما و غول منتقدها میگم، که بازیگرهای اونوری کار خاصی نمیکنن جز استثناهاشون. امکانات اونها با ما قابل مقایسه نیست.
غیر از بازیگری، در زمینه کارگردانی و فیلمنامهنویسی و… هم همین نظر رو داری؟
نه خیر… اونجا اوضاع خیلی بهتره… در زمینه فیلمنامهنویسی آزادی فرهنگ، آزادی قلم، بیان و دمکراسی تقریبا واقعیتری حکمفرماست، هم فیلمنامهنویسی هم کارگردانی از نظر تیم و پول و شرایط خیلی بهترن.
و محتوا چهطور!؟
همه چیز… با وجود اینکه مجله شما تخصصی نیست، اما دوست دارم حرفی کاملا تخصصی بزنم. بازیگری و تکنیکهای عمیق شدن و تمرکز در بازیگری از خاور دور به دست میاد. از فضای شرق، از هند، از یوگا، از تنفس صحیح و تغذیه صحیح. عقل سالم در بدن سالم و اینها همه برخواسته از فرهنگ و تمدن قدیم شرقی است. بازیگری مثل آدمیزاده، همان طور که میدونید شرق مهد تمدن بوده و هست، مهد معرفت و بازیگری نیز هست و بازیگری آگاهی است به بدن، آگاهی است به مفاصل، در کل ما آدمهای مشرق زمین آدمهای تکنیکی و تکنسینهای درجه یکی هستیم.
رک بودن خصیصه بدی هم نیست و حامد بهداد شهره است به این خصلت. اما بعضی اوقات عواقبی داره. مثل اینکه فیلمنامه رو پاره میکنید و بعد به فیلمساز رک میگویید…
فیلمسازی که این حرف رو به شما زده بیجا کرده، فیلمنامه هنوز تو خونمه… زمانی که فیلمنامه رو به من داد، یک فیلمنامه ۱۶ قسمتی سریال دستم بود که باید تمومش میکردم، از اون خواستم یک هفته بهم فرصت بده، اما بعد از سه روز زنگ زد که فیلمنامه رو بفرست. گفتم: شما که گفتی یک هفته فرصت دارم؟ گفت: نه، نمیشه… منم گفتم فیلمنامه رو انداختم سطل آشغال… این رو به دلیل بدقولی که کرده بود گفتم وگرنه دلیلی نداره این کار رو بکنم، بعدها رضا کاهانی(کارگردان فیلم آدم) به من گفت که همون فیلمساز که الان اسمش در ذهنم نیست گفته، هر جا باشه پشت سر حامد بهداد این قضیه را حتما عنوان میکنه.
سینمای ما گنجایش چنین رفتاری رو داره؟ چقدر این کار پذیرفته شده است؟
پذیرفته شده نباشه… من آنقدر کارهای پذیرفته نشده انجام دادم که این چیزی نیست. من هراسی ندارم. اگه فیلمنامه رو دور انداخته بودم حتما میگفتم، اما هنوز دارمش. همون کار خوابید و اصلا به سرانجام نرسید، خود تهیهکننده تعطیل کرد، اون فیلمساز، فیلمسازی بلد نبود… کدوم فیلمساز؟! فیلمنامه آقای ناصر تقوایی رو انداختم سطل آشغال یا بیضایی؟! اینها رو به این دلیل میگم که بدونه، فیدبک شایعهای رو که درباره من ساخته تا کجا کشیده شده.
مدتی است بازیگران ما هنرهای دیگهای از خود نشون دادن ، شما هم خوندن رو تجربه کردی؟
به شما پیشنهاد میکنم حتما کار رو گوش کنید، بعد حتما متوجه خواهید شد که این کار صرفا در ازای شهرتم نیست، هر چند من نه بازیگر معروفی هستم و نه چهرهام. من فقط متخصص بازیگریام، تکنسینشم… حامد بهدادشم…حتما تایید میکنید که خوانندگی من در گروه دارکوب، هیچ ربطی به بازیگری من نداره و باز مربوطه به تواناییهای من، در ضمن تواناییهای دیگهای هم در حوزههای دیگه دارم که در وقت مناسب در خدمت شما هستم حتی مثل همین مصاحبه کردن.
صبح روزی که متولد شدم(۱۳۸۱) – (محمدرضا آهنج) در نقش:سعید
شب عقرب (۱۳۸۲) – (مسعود آب پرور) در نقش:سعید
خواهر خوانده (۱۳۸۲) – (بهروز حسین زاده) در نقش:سعید (سیامک)
عروس کوهستان (۱۳۸۴) – (یوسف سید مهدی)
تله روباه (۱۳۸۵) – (علیرضا اسحاقی) – حضور افتخاری
۱۳۷۹: همسفر (اپیزود فردا دیر است) (قاسم جعفری) در نقش: سیامک
۱۳۸۱: سایهٔ آفتاب (محمدرضا آهنج) در نقش: رضا
۱۳۸۶: یک مشت پر عقاب (اصغر هاشمی) در نقش: امیرحسین دانشور
۱۳۸۷: آخرین دعوت (حسین سهیلیزاده)در نقش:عماد خلیلی
۱۳۹۰: سقوط آزاد (علیرضا امینی) در نقش: سرگرد امیر صابری
۱۳۹۱: فرشتهها بر فراز اسمان (محمد رضا اهنج)
۱۳۸۵: می ترسم پس دروغ می گویم – (تهمینه میلانی) – به سفارش یونیسف
۱۳۸۷: دو راه حل برای یک مسئله – (قاسم جعفری) – به سفارش یونیسف
چند بار به شب دلباختهای؟ – (کارگردان:امید بنکدار و کیوان علی محمدی – متن:سعید عقیقی)- به عنوان گوینده
دوبلور ساکت – (کارگردان:شاهرخ بحرالعلومی) – تولید شده در کانادا و ایران درباره آرشاک غوکاسیان
روزی روزگاری سینما – (کارگردان:شهرام میراب اقدم و سام ارجندی – تهیه کننده:احسان ظلی پور) – بررسی تاریخچه سالنهای سینماهای تهران – به عنوان راوی
دوبلهٔ مستند «در برابر علی» (درباره زندگی و مبارزات اسطوره بوکس سنگینوزن جهان محمدعلی کلی) – به اهتمام حامد بهداد و عباس مطمئن زاده توسط گروهی از دوبلورهای بنام ایرانی و مدیریت دوبلاژ زهره شکوفنده در فروردین ۱۳۹۲ به انجام رسیده است.
تئاترهای خیابانی
معرکه در معرکه -(حسن میرباقری)
آدمهای خیس – (بهزاد مرتضوی)
۱۳۸۸: سگ سکوت – (آروند دشت آرای)
۱۳۹۱:درخت بلوط – (وحید رهبانی)
۱۳۹۲: داوری بخشِ «بیرون از تئاتر» سومین جشنوارهٔ سراسری تئاتر تک نفره
۱۳۸۶: فیلم کوتاه فصل خاک (The Season Of Soil)-(کارگردان:شاهرخ بحرالعلومی – نویسنده:بهمن قبادی) – شرکت در بخش مسابقه جشنواره بین المللی فیلم کوتاه Cine Fiesta
۱۳۸۶: «مرتد» – داستان یک حافظ قرآن است که در دینداری خود شک کرده و تصمیم می گیرد به تحکیم ایمان خود بپردازد و دوباره ایمان بیاورد- ثبت شده در بانک فیلمنامه خانه سینما
تهیه کنندگی سه فیلم کوتاه در سال ۹۱ و ۹۲
اگه تو باشی کنارم – تقدیم به زلزله دگان بوشهر (خواننده: حامد بهداد و فرخ خلخالیان – شعر، موزیک و تنظیم: علی اظهری) – اردیبهشت ۱۳۹۲
سرو چمان من (برگرفته از غزل حضرت حافظ) (تنظیم: مسعود فیاض با همراهی: علی باغفر و داریوش دانش نیا – تقدیم به مرحوم علی شکیباییان شاعر و هنرمند خراسانی) – خرداد ۱۳۹۱
مثل یک کابوس (تیتراژ سریال مثل یک کابوس) – (با شعر بهزاد بمانی) – ۱۳۹۰
مرا چشمیست خون افشان (تیتراژ فیلم سینمایی بی تابی بیتا) – (غزل حضرت حافظ) – آهنگساز و خواننده
تاریک تاریکم (با شعر یغما گلرویی) – آذر ۱۳۹۰
میعادگاه (با رضا یزدانی در آلبوم ساعت ۲۵ شب) (شاعر: علی کمارجی نژاد تنظیم:بهروز پایگان)- مهر ۱۳۸۹
طوطی (شعر:حافظ)
دارم میسوزم (ترانه میانی فیلم سینمایی مجنون لیلی) – ۱۳۸۵
هم نوایی در تیتراژ سریال آخرین گناه – ۱۳۸۵
ساقی عطشان (شاعر:فرج الله نعمتی) – کلیپ
تیتراژ سریال غریبه – ۱۳۸۲
بارون (فیلم سینمایی آخر بازی) – ۱۳۷۹
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «آخر بازی» – ۱۳۷۹
پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «این زن حرف نمیزند» – ۱۳۸۲
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «بوتیک» – ۱۳۸۳
دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «بوتیک» – ۱۳۸۳
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «کافه ستاره» – ۱۳۸۵
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «روز سوم» – ۱۳۸۵
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد از یازدهمین جشن خانه سینما برای فیلم«روز سوم» -۱۳۸۶
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دوازدهمین جشن خانه سینما برای فیلم «حس پنهان» -۱۳۸۷
دیپلم افتخار و جایزه نقدی بخش ویدئو سینما و نگاه نو برای بازی در دلخون از بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر برای فیلم «دلخون» -۱۳۸۷
بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم ابوظبی برای فیلم کسی از گربههای ایرانی خبر نداره – ۱۳۸۸ (او در اختتامیه این مراسم حضور نداشت و به خاطر بازی در فیلم «آدمکش» در تهران بود. بهداد بخشی از جایزه نقدی خود را به نخستین جشنواره فیلمهای کوتاه ایرانی در کانادا تقدیم کرد. وی یکی از داوران جشنواره فیلم کوتاه کانادا بود)
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» – ۱۳۸۸
برندهٔ تندیس بهترین بازیگر مرد جشنواره حافظ (دنیای تصویر) برای فیلم «روز سوم» – ۱۳۸۸
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم «شبانه روز» -۱۳۸۹
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد از چهاردهمین جشن خانه سینما برای فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» -۱۳۸۹
نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن منتقدان برای بازی در فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» – ۱۳۸۹
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم«جرم» -۱۳۸۹
برنده چهره سال بازیگری جشن یک سالگی مجله رونا – ۱۳۸۹
نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن منتقدان برای بازی در فیلم «سعادت آباد»- ۱۳۹۰
نامزد تندیس بهترین بازیگر مرد در دوازدهمین جشنواره حافظ برای فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» – ۱۳۹۰
برنده جایزه بهترین بازیگر مرد در اولین دوره جشن ستارگان مجله اتفاق نو برای فیلم«جرم» – ۱۳۹۰
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر مکمل مرد از پانزدهمین جشن خانه سینمای ایران برای فیلم «انتهای خیابان هشتم» – ۱۳۹۰
۱۳۹۲ زندگی جای دیگری است منوچهر هادی بازیگر داود
۱۳۹۱ چه خوبه که برگشتی داریوش مهرجویی بازیگر دکتر فرزاد متین ۷ خرداد ۱۳۹۲ حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر۱۳۹۱
۱۳۹۱ فرزند چهارم وحید موسائیان بازیگر ابراهیم ۱۶مرداد ۱۳۹۲ حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر۱۳۹۱
۱۳۹۰ بیتابی بیتا مهرداد فرید بازیگر امیر ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ حضور در بخش خارج از مسابقه جشنواره فجر۱۳۹۰
۱۳۹۰ پله آخر علی مصفا بازیگر – ۲۳ بهمن ۱۳۹۱ حضور کوتاه در نقش یک بازیگر
۱۳۹۰ نارنجی پوش داریوش مهرجویی بازیگر حامد آبان ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ حضور در بخش مسابقه جشنوراه فجر۱۳۹۰
۱۳۹۰ به فاصله یک نفس امیر احمد انصاری بازیگر سیاوش – مهر ۱۳۹۱ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
۱۳۸۹ انتهای خیابان هشتم علیرضا امینی بازیگر موسی نوروز ۱۳۹۱ نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر مرد پانزدهمین جشن خانه سینما
۱۳۸۹ جرم مسعود کیمیایی بازیگر ناصر ۴ خرداد ۱۳۹۰ برنده سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر۱۳۸۹
۱۳۸۹ سعادتآباد مازیار میری بازیگر محسن تنباکویی ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ نامزد بهتیرین بازیگر نقش اول مرد در جشن منتقدان
۱۳۸۹ پرتقال خونی سیروس الوند بازیگر سیاوش خدابنده ۴ آبان ۱۳۹۰ حضور در بخش نوعی نگاه جشنواره فجر۱۳۸۹
۱۳۸۹ قبرستان غیرانتفاعی محسن دامادی بازیگر – بهمن ۱۳۹۰ –
۱۳۸۸ هفت دقیقه تا پاییز علیرضا امینی بازیگر فرهاد ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ نامزد بهترین بازیگر مکمل مرد بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر۱۳۸۸-نامزد بهترین بازیگر نقش اصلی چهاردهمین جشن سینمای ایران۱۳۸۹ -نامزد بهترین بازیگر مرد در جشن منتقدان
۱۳۸۸ لطفا مزاحم نشوید محسن عبدالوهاب بازیگر – ۲۸ مهر ۱۳۸۹ –
۱۳۸۸ آدمکش رضا کریمی بازیگر حمید زاهدی ۱ دی ۱۳۸۹ –
۱۳۸۷ بیداری فرزاد موتمن بازیگر محمد – حضور در جشنوراه فجر سال۱۳۹۰
۱۳۸۷ کیمیا و خاک عباس رافعی بازیگر حاج محسن ۱۳۹۱ –
۱۳۸۷ کسی از گربههای ایرانی خبر نداره بهمن قبادی بازیگر نادر توقیف شده این فیلم به صورت غیرقانونی (زیرزمینی) در ایران تولید شد و جوایز متعددی را از جشنوارههای بین المللی دریافت کرد. برای این فیلم جایزه مروارید سیاه بهترین بازیگر مرد جشنواره دبی۲۰۱۰ را کسب کرد.
۱۳۸۷ موج سوم آرش سجادیحسینی بازیگر بابک ۲۶ خرداد ۱۳۸۹ حضور افتخاری
۱۳۸۷ مردی که گیلاسهایش را خورد پیمان حقانی بازیگر – – حضور افتخاری – این فیلم پس از حضور در چند جشنواره خارجی سرانجام در ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
۱۳۸۷ محاکمه در خیابان مسعود کیمیایی بازیگر حبیب ۲۰ آبان ۱۳۸۸
۱۳۸۷ زندگی با چشمان بسته رسول صدرعاملی بازیگر علی فخار ۹ شهریور ۱۳۹۰ این فیلم در اکران سانسور شد.
۱۳۸۷ دل خون محمدرضا رحمانی بازیگر عماد ۷ مرداد ۱۳۸۸ دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد بیست و هفتمین دوره جشنواره فجر ۱۳۸۷
۱۳۸۷ شبانه روز کیوان علیمحمدی و علی بنکدار بازیگر سیاوش کسرایی ۵ مرداد ۱۳۹۰ نامزد تندیس زرین چهاردهمین جشن خانه سینما برای نقش مکمل
۱۳۸۶ دو راه حل برای یک مسئله قاسم جعفری بازیگر – – فیلم کوتاه به سفارش یونیسف
۱۳۸۶ هر شب تنهایی رسول صدرعاملی بازیگر حمید رحمانی ۱۶ دی ۱۳۸۸ –
۱۳۸۶ مجنون لیلی قاسم جعفری بازیگر هدایت ۱ فروردین ۱۳۸۷ –
۱۳۸۶ تسویه حساب تهمینه میلانی بازیگر حمید ۲۶ اسفند ۱۳۸۸ –
۱۳۸۶ رویای زمین مریم فخیمی بازیگر – – این فیلم انیمیشنی شد
۱۳۸۶ دایره زنگی پریسا بختآور بازیگر – ۲۹ اسفند ۱۳۸۶
۱۳۸۵ حس پنهان مصطفی رزاقکریمی بازیگر بهرام طلوعی ۵ تیر ۱۳۸۷ نامزد دریافت دوازدهمین تندیس جشن خانه سینما برای نقش مکمل مرد ۱۳۸۷
۱۳۸۵ آدم عبدالرضا کاهانی بازیگر صحت محبت – ۱۲ تیر ۱۳۸۹ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
۱۳۸۵ روز سوم محمدحسین لطیفی بازیگر فواد ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ نامزد سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره فجر برای نقش مکمل۱۳۸۵ -نامزد تندیس زرین یازدهمین جشن خانه سینما برای نقش اصلی۱۳۸۶-برنده تنیس حافظ بهترین بازیگر جشن حافظ دنیای تصویر۱۳۸۸
۱۳۸۴ باغ فردوس، پنج بعدازظهر سیامک شایقی بازیگر بهرام ۸ شهریور ۱۳۸۵ –
۱۳۸۴ پیشنهاد بیشرمانه به نقاش مرده محسن اورنگ بازیگر کاوه فرزاد – پخش در شبکه نمایش خانگی
۱۳۸۴ رقص با ماه عبدالرضا کاهانی بازیگر هاشم – این فیلم در تدوین نیمه کاره ماند
۱۳۸۴ عروس کوهستان یوسف سیدمهدوی بازیگر – – پخش در تلویزیون
۱۳۸۳ کافه ستاره سامان مقدم بازیگر خسرو ۱۸ مرداد ۱۳۸۵ نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما
۱۳۸۲ این زن حرف نمیزند احمد امینی بازیگر سروش – پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی
۱۳۸۲ خواهر خوانده بهروز حسینزاده بازیگر سعید (سیامک) – پخش در شبکه نمایش خانگی و تلویزیون
۱۳۸۱ بوتیک حمید نعمتالله بازیگر مهرداد – نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما-دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی
۱۳۸۱ چای تلخ ناصر تقوایی بازیگر – – تولید این فیلم نیمه کاره ماند
۱۳۷۹ آخر بازی همایون اسعدیان بازیگر پویا صادقی – نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر
منبع: آسمونی
دیدگاه های شما