نام: هانیه توسلی
زادروز: ۱۳۵۸/۰۳/۱۷
محل تولد: همدان
محل زندگی: تهران
پیشه: بازیگر
هانیه توسلی فرزند نقی (نادر) توسلی که در سال ۱۳۷۸ فوت کردهاست و نتیجه ازدواج وی نیز هانیه و چهار خواهر دیگر اوست. خواهر بزرگترش هما مدتی در یک مجله منتقد بود در حال حاضر کار ترجمه انجام میدهد. خواهر دیگرش مهسا جراح مغز است.یک خواهر دیگر دارد به نام هدیه در آمریکا خواننده است.خواهر کوچکش در رشته طراحی شهری تحصیل کرده است. هانیه توسلی به همراه نیکی کریمی در جشنواره بین المللی کن فرانسه حضور داشت.
وقتی نمایش پدر دوستداشتنی با بازی او، در یکی از جشنوارههای تئاتر، در تبریز روی صحنه رفت، نصرالله قادری که به عنوان داور آنجا حضور داشت، هانیه توسلی را برای بازی در نمایش پدر انتخاب کرد. یک سال پس از آن، در فیلم کوتاه روی جاده نمناک (مهدی کرمپور) و سریال غریبه (جواد اردکانی) بازی کرد و سرانجام با شام آخر وارد عرصه حرفهای سینما شد. او دانشآموخته ادبیات نمایشی در دانشگاه آزاد است و علاقهمند به عکاسی و نقاشی. در نمایشهای قرمز و دیگران و گلهای شمعدانی (محمد یعقوبی) بازی کرد که به خاطر دومی، کاندیدای دریافت جایزه شد. همچنین نمایش باله روی سطرهای بیمعنی (لیلی عاج) با بازی بداهه او مورد توجه قرا گرفت و ۲ سال پیش به خاطر بازی در شبهای روشن (فرزاد موتمن) در جشن خانه سینما تحسین شد و امسال با یک شب در کن حضور داشت. شام آخر اولین فیلم به نمایش درآمده از هانیه توسلی و محمدرضا گلزار بود، زوجی که پس از آن مسیری متفاوت را پیمودند، گلزار به سینمای تجاری پیوست و توسلی سعی کرد در فیلمهای جدیتری بازی کند. به این ترتیب پس از بازی در ۲ فیلم «بدنهای، در شبهای روشن، در یکی از ۲ نقش اصلی جلو دوربین رفت و اجرای موفقی داشت. موفقیت نسبی این فیلم نزد مردم و منتقدان و جایزهای که برد، این بازیگر جوان را خیلی زود چهره کرد. دقت و حوصله او در انتخاب نقشهایش به نحوی است که پس از یک تجربه ناکام، دیگر کار تلویزیونی نکرد، گاهی در تئاتر کارش را ادامه بدهد و هراسی از بازی در نقشهای کوتاه نداشته باشد.
تاکنون وی در ۹ فیلم بلند بازی کرده که ۳ تای آخری هنوز نمایش داده نشدهاند، فیلمهایی که هر کدام میتوانند چیزهای تازهای دربارهاش به ما بگویند. یک شب جزو معدود فیلمهای سینمای ایران است که با حضور بازیگری حرفهای، در عرصه جهانی مطرح میشود. کافه ستاره ظاهرا یک فیلم کاملا تجاری است با بازیگران متعدد و سرانجام زمان میایستد، طبق گفته کارگردانش، فیلمی است متکی بر بازیگر، هانیه توسلی تنها بازیگر این فیلم علیرضا امینی است. نکته قابل ذکر در مورد نحوه ورود هانیه توسلی به سینما این است که ورودش همزمان شد با دوران احیای کتایون ریاحی و توجه به نقش اصلی او در شام آخر، بازیگران دیگر را به حاشیه میراند، اما توسلی که در یک ملودرام معمولی، نقش مکمل را بر عهده داشت و سپس فیلم کاملا ناموفق اثیری (محمدعلی سجادی) را تجربه کرد، در گام سوم، موقعیت خویش را در حد یک بازیگر محبوب ارتقا داد. این محبوبیت حاصل بازی در فیلمی تجاری نبود و همین مسئله چهره تازهای را برای او به همراه داشت. درست در زمانی که میرفت تا در نقش زنان روشنفکر فیلمهای مختلف کلیشه شود، جلو دوربین سامان مقدم قرار گرفت.
۱۳۹۱ – به خاطر پونه
۱۳۹۱ – دهلیز (بهروز شعیبی)
۱۳۹۰ – ابرهای ارغوانی
۱۳۹۰ – زندگی خصوصی (محمدحسین فرحبخش)
۱۳۹۰ – ندارها
۱۳۹۰ – مادر پاییزی
۱۳۸۹ – آقا یوسف
۱۳۸۸ – عصر روز دهم (مجتبی راعی)
۱۳۸۸ – کیفر (حسن فتحی)
۱۳۸۵ – عاشق (افشین شرکت)
۱۳۸۵ – غیر منتظره (محمد هادی کریمی)
۱۳۸۴ – زمان میایستد (علیرضا امینی)
۱۳۸۴ – عصر جمعه (مونا زندی حقیقی)
۱۳۸۳ – کافه ستاره (سامان مقدم)
۱۳۸۳ – یک شب (نیکی کریمی)
۱۳۸۲ – جایی برای زندگی (محمدرضا بزرگنیا)
۱۳۸۱ – شبهای روشن (فرزاد مؤتمن)
۱۳۸۱ – گاهی به آسمان نگاه کن (کمال تبریزی)
۱۳۸۰ – اثیری (محمدعلی سجادی)
۱۳۸۰ – شام آخر (فریدون جیرانی)
۱۳۷۹ – آخر بازی (همایون اسعدیان) دستیار کارگردان
۱۳۷۹ – غریبه (جواد ارشاد)
۱۳۸۵ – وفا (محمد حسین لطیفی)
۱۳۸۶ – میوه ممنوعه (حسن فتحی)
۱۳۸۸ – شمس العماره (مجموعه تلویزیونی) (سامان مقدم)
۱۳۹۱ – قلب یخی (سامان مقدم)
برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن هفتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم شبهای روشن – ۱۳۸۲
کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم شبهای روشن – ۱۳۸۱
کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و سومین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم جایی برای زندگی – ۱۳۸۳
کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم زمان میایستد – ۱۳۸۴
کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم ندارها –
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش زن در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم دهلیز – (۱۳۹۱)
۱۳۸۰ – روی جاده نمناک (مهدی کرم پور)
۱۳۸۳ – دیروقت (اصغر نعیمی)
چند وقتی است که بیشتر در نمایشهایی که به تئاتر تجربی گرایش دارند، بازی کردهاید. آیا به این نوع و گونه از تئاتر علاقه خاصی دارید؟
تئاترهایی که تا امروز بازی کردهام، گونهها و سبکهای متفاوتی داشتهاند. خیلی از نمایشهایی که در آنها نقش داشتهام، درامهایی در قالب کلاسیک بودهاند، از جمله «پدر» با کارگردانی نصرالله قادری که از نخستین نمایشهایی بود که بازی کردم. دو نمایش «قرمز و دیگران» و «گلهای شمعدانی» هم مثل دیگر کارهای محمد یعقوبی، نمایشنامههایی محکم و سنگین داشتند. با این کارنامه نمیتوان گفت که تنها در نمایشهای تجربی و فرم گرا ظاهر شدهام.
تاکیدم روی دو سال اخیر بود. سه نمایش «پروفسور بوبوس» از آتیلا پسیانی، «کمی بالاتر» با کارگردانی آروند دشت آرای و «آمدیم، نبودید، رفتیم» کار رضا حداد، همه در زمره تئاتر تجربی قرار میگیرند.
نه هیچ قصد قبلی یا برنامه ریزی برای بازی در این نوع تئاتر نداشتهام. اصلاً این جوری به کار نگاه نمیکنم. وقتی بازی در یک تئاتر به من پیشنهاد میشود، همه چیز آن از جمله گروه، کارگردان، نمایشنامه، موضوع، مضمون و شیوه اجراییاش را بررسی میکنم و اگر دیدم کار درخوری است، در آن بازی میکنم. برای همین همان طور که گفتم، نمایشهایم به گونهها و سبکهای متفاوت تعلق دارند.
فیلمها و سریالهایی هم که بازی کردهاید، رنگین کمانی از طیفهای گوناگون هستند. بعضی از آنها داستان سرراستی دارند و با تودههای مردم ارتباط گستردهای پیدا میکنند و تعدادی متعلق جریان به اصطلاح هنری تری هستند. همکاری با کارگردانان با تجربه و تازه کار را هم در کارنامه خود دارید. آیا در سینما هم دوست دارید تجربههای متنوع و متفاوتی را پشت سر بگذارید؟
تنها دوست دارم در کار خوب بازی کنم؛ فقط همین. انتخابهایم در تئاتر، سینما و تلویزیون به این خلاصه میشود که بازی من در شکل دادن به اثری شایسته، نقشی مثبت داشته باشد.
هیچ فرقی هم بین بازی در تئاتر، سینما یا تلویزیون نمیگذارید؟
بازیگری، بازیگری است. حال اینکه در تلویزیون باشد یا تئاتر، فرقی نمیکند. یک مهارت است که باید آن را بلد باشی و بتوانی به بهترین وجه عرضه کنی. اینکه حالا بازی روی صحنه باشد یا مقابل دوربین، ارائهاش کمی تفاوت پیدا میکند، نه اصل آن.
خیلیها اعتقاد دارند تلویزیون شهرت، سینما ماندگاری و تئاتر اصالت را برای بازیگر به ارمغان میآورد. شما هم موافق هستید؟
اول از همه اینکه بازیگری مقولهای است که نمیتوان شهرت را از آن جدا کرد. اما اینکه بیاییم و خط کش بگذاریم و بگوییم هر کدام از سه عرصه سینما، تلویزیون یا تئاتر چه چیزی به بازیگر میدهد، خیلی درکش نمیکنم. دوباره تاکید میکنم بازیگر فارغ از اینکه کجا نقش ایفا میکند، اول از همه باید خوب بازی کند.
تنها از نظر تعداد مخاطب میتوان این سه رسانه را دسته بندی کرد که در تلویزیون از همه بیشتر است و بعد در سینما. تئاتر هم که در همه جای دنیا تماشاگران کمتر و البته خاص تری دارد.
اما این صحنه تئاتر است که بهترین محک برای ارزیابی تواناییهای یک بازیگر است. موافق هستید؟
چون تئاتر پایه همه هنرهای نمایشی است. تئاتر و بازیگری قدمتی به عمر بشر دارند، در حالی که سینما بیش از یک قرن و تلویزیون حدود ۶۰ سال پیش به وجود آمدند.
تئاتر به نسبت دو رسانه دیگر، پایهایتر است و بازیگر در آن بازیگری را به معنای واقعی یاد میگیرد. بعد از آنکه این مهارت را یاد گرفتی و به فوت و فن هنریاش آگاه شدی، خیلی راحتتر میتوانی به سینما و تلویزیون بروی.
بالاخره یک فرقی بین تئاتر و سینما قائل شدید. درست است؟
من با ارزش گذاری روی سینما، تلویزیون و تئاتر نظر موافقی ندارم. اینکه بگوییم این بهتر است و آن بدتر، حرف درستی نیست. بازیگری مقابل دوربین یا روی صحنه هم نمیتواند فی نفسه بدتر یا بهتر از دیگری باشد. تئاتر مهمتر از سینما و تلویزیون است، نه الزاماً بهتر.
شما از آن دسته بازیگرانی هستید که کارشان را از تئاتر شروع کردند و بعد به سینما و تلویزیون آمدند. آن زمان که در دانشکده هنر و معماری شروع به تحصیل در رشته ادبیات نمایشی کردید، دغدغه بازی روی صحنه را داشتید یا مقابل دوربین؟
دغدغهام انجام کار هنری بود به مفهوم عام. دوست داشتم هم تئاتر بازی کنم هم سینما. قبل از اینکه در دانشکده هنر و معماری هم شروع به تحصیل کنم، بسیار نمایشنامه میخواندم و تئاترها را دنبال میکردم. با اینکه تهران زندگی نمیکردم، هرچند وقت یک بار برای دیدن نمایشهای روی صحنه با اشتیاق و هیجان به تهران میآمدم. کتابهایی که آن سالها خواندم بیشتر از کتابهایی است که در سالهای تحصیلی در دانشگاه خواندم.
شما هم مثل خیلیهای دیگر اعتقاد دارید دانشکدههای هنری نقش زیادی در پرورش هنرمندان ندارند؟
فضایش آدم را تحت تاثیر قرار میدهد، اما کسی را بازیگر یا کارگردان نمیکند.
یعنی تحصیل در دانشگاه هیچ دستاوردی برایتان نداشت؟
دانشگاه خیلی در شکل گیری سلیقه و فکرم تاثیر نداشت. با این وجود من در دانشگاه دو استاد خوب داشتم؛ خانم نغمه ثمینی و آقای محمد چرمشیر که چیزهای زیادی از آنان آموختم.
با اینکه تئاتریها متهم به ارائه بازی اغراق شده میشوند، در کار شما چه روی صحنه و چه مقابل دوربین، چنین چیزی دیده نمیشود.
من در این سالها سعی کردهام واقعی بازی کنم، چرا که از بازی اغراق شده خوشم نمیآید.
حتی روی صحنه تئاتر؟
بله در تئاتر هم همان طور که در چند سال گذشته دیدهاید، دوست دارم یک بازی واقع گرا و کنترل شده را ارائه کنم. من بازیای را دوست دارم که در عین واقعی بودن، همدلی مخاطب را هم برانگیزد.
منبع: آسمونی
دیدگاه های شما