گلپونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
(بیشتر…)
رویایی کوتاه در یک شب بی فردا من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه اندیشه ام اندیشه فرداست وجودم از تمنای تو سرشار است زمان در بستر شب خواب و بیدار است (بیشتر…)