آقای هومر در یک تصادف دچار مشکل بینایی شده و پزشکان به او اطمینان داده اند که مشکل بوجود آمده تا 4 هفته آینده بهبود خواهد یافت. تصادف عمق بینایی او را تحت تاثیر قرار داده به این معنی که که هومر فقط می تواند اجسامی که فاصله شان از او 2 متر یا بیشتر است را به وضوح ببیند و هرچه از این نزدیک تر باشد برای او تار و گنگ دیده می شود…
کاشفی بی باک قصد دارد پياده از دل بيابانی خشک و بی آب و علف بگذرد . اگر عبور از اين بيابان شش روز طول بکشد و او بتواند هر تعداد که می خواهد همراه با خود ببرد ، در صورتی که خود او و هر کدام از همراهانش قادر به حمل آذوقه کافی برای چهار روز يک نفر باشند .
کاراگاه اسمیت از ماشینش پیاده شد، از کنار ماشین یخ زده خانم جانسون عبور کرد، بعد با گذشتن از حیاط پوشیده از برف تمیز و یک دست و با عبور از پله های یخ زده به درب ورودی رسید. کمی قبل برف سنگینی باریده بود اما طوفان تا همین نیم ساعت پیش هم ادامه داشت. خانه خانم جانسون یک خانه روستایی کوچک و بدون پارکینگ بود.
شخصی پولدار، یک نفر را برای پاسداری از خود وخانه اش استخدام می کند و با او قرار می گذارد، از بابت نگهداری خود و خانه اش، شبی … مقدار به وی بپردازد. اتفاقاً شخص پولدار قصد سفر مکه می کند. شبی که قرار بود فردای آن روز عازم مکّه شود، نگهبانش در خواب می بیند که آن مرد سوار هواپیما شد و هواپیما پس از برخاستن از روی باند فرودگاه، منفجر گردید.
اندره یک هفته مریض بود و به مدرسه نرفت؛ به همین دلیل از بهترین دوستش جیمز خواست که کتاب ها و دفترچه های تمرینش را از داخل کمدش در مدرسه به خانه بیاورد. در کمد قفل رمزی دارد و آندره به جای اینکه به جیمز 3 ترکیب عددی رمز را بگوید از کاغذی صحبت می کند که لای در کمدش قرار داده که جیمز می تواند رمز را از روی آن ببیند. بعد از مدرسه جیمزبه سراغ کمد آندره رفت و کاغذ را از لای درب کمد بیرون کشید و دید روی آن نوشته شده :
یه روز یه شرکت خیلی بزرگ یه مهندس میخواسته استخدام کنه. رئیس شرکت میاد یه سوال طرح میکنه و میگه هرکس حلش کرد اون استخدامه. 199 مهندس شرکت کردن و هیچکدومشون نتونست جواب درست بده.
بعد یه مهندسی خودشو ژیگول پیگول میکنه و برای دویستمین نفر شرکت میکنه که استخدام بشه.
جان یه شب که با دوستش در حال شام خوردن بود، تصمیم گرفت که مسئله ای را با دوستش در میان بگذارد. او گفت: من با یک متخصص گیاه شناسی صحبت کردم و او به من گفته فقط با 5 هزار دلار می توانم نایاب ترین گیاه یکساله معطر دنیا را داشته باشم. البته او به من گفته که این گیاه هر سال گل میدهد و من میتوانم تخم این گل را بگیرم و خودم آنها را بفروشم.
درون یک قطار قتلی اتفاق افتاده و قاتل هم فرار کرده….
کارآگاه الیور خبرهایی راجب دو قتل در یک قطار شنید. لوکوموتیوران و نگهبان قطار که در سر و ته قطار بودند هر دو کشته شده اند. پلیسی که در واگن وسطی قطار اسکان داشته به او گزارش داد که هر دو در یک زمان با اسلحه کشته شده اند و او صدای هر دو شلیک را شنیده است. کارآگاه متوجه شد که قطار با سرعت 150 کیلومتر در ساعت در حرکت بوده و ناگهان ذهنش جرقه ای زد و پی برد به اینکه : لوکوموتیوران و نگهبان قطار در یک زمان کشته نشده اند. به نظر شما چطور کاراگاه به این نتیجه رسیده است؟
مدرسه ای می خواهد دانش آموزان خود را به اردوی تفریحی ببرد . تعداد دانش آموزانی که قرار است به این اردو بروند 300 نفرند و از تعداد کل اتوبوس هایی که قرار است دانش آموزان را به اردوگاه ببرند دو تا نمی توانند بیایند و باید بقیه اتوبوس ها هرکدام پنج نفر را اضافه سوار کنند . حالا شما باید بگویید که تعداد اتوبوس های موجود چند عدد است ؟
يک زن و شوهر 21 بيست و يک سال پيش زماني که با هم ازدواج کردند ، سن شوهر 3 سه برابر سن زن بود. امروز سن او دو برابر سن زنش است ، زن در روز عروسي چند ساله بوده است … ؟