درمان بی قراری ها با تجویز پیامبر (ص)

نیاز و خلأ روحی ما، در مسیر زندگی از کدام جهت بیشتر است؟! به نظر می آید که اگر یک نگاه دقیقی به مجموعه اجتماع بشود ، این نتیجه حاصل می گردد : که یکی ازبیماریهای فرا گیر ، بی قراری و اضطراب و مشابه آن است. که درمانِ این بیماری (اضطراب) یک همسایگی نزدیکی با خدا، دین، عبادت، قرآن و اهل بیت علیهم السلام دارد.

اگر یک نگاه عمومی، اما دقیق به زندگی مردم بکنیم متوجه می شویم که یک مشکل کمبود آرامش در ما هست، یعنی یک نوع بی قراری در ما دیده می شود. و همانگونه که «آرامش» مراتب دارد «بی قراری» نیز مراتبی دارد. به این معنا که گاهی بی قراری انسان را به جهنم می کشاند و باعث گناه و فساد می شود و گاهی بی قراری انسان را مبتلا به بیماریهای عصبی می کند.

 

ولی این نکته باید دانسته شود که : درمان این بیماری بسته به ارتباط با خداوند، ارتباط با قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) است و در این فکر بودم که بهترین راهکار درمانی که در طول مدت ما را همراهی کند و آرامش بدهد که بتوانیم به زندگیمان سر و سامانی دهیم چیست؟ و چه داروی جامعی برای این بیماری وجود دارد؟

خلاصه به این نتیجه رسیدیم که در تعابیرِ مختلفی خدای متعال قرآن را درمان همه بیماریها می داند. مخصوصاً این بیماری اضطراب و بی قراری و نهایتا در این فکر رفتم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم اواخر عمر شریفشان می خواهند یک سفارش کوتاه و خوب بکنند.

امام علی علیه السلام فرمود : از این کتاب بزرگ آسمانى براى بیماری هاى خود شفا بخواهید و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بطلبید، چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردها است : درد کفر و نفاق و گمراهى و ضلالت !

سفارش آن بزرگوار برای مردم چه بوده؟!
انسان می بیند که آخرین سفارش آن حضرت مربوط به قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام بوده است که این دو یکی هستند. چون قرآن بدون اهل بیت علیهم السلام معنا نمی دهد و اهل بیت هم از قرآن جدا نیستند – خلاصه اینکه این درمان نامه را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای ما آوردند.

در آیه ۵۷ سوره یونس مى خوانیم «قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُۆْمِنِینَ»؛ از سوى پروردگارتان اندرز و شفا دهنده دلها نازل شد.

در آیه ۴۴ سوره فصلت نیز میخوانیم: «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء»؛ به این لجوجان تیره دل بگو این قرآن براى مۆمنان مایه هدایت و شفاء است.

امام على(علیه السلام ) در سخن بسیار جامع خود در نهج البلاغه این حقیقت را با شیواترین عبارات بیان فرموده است: فاستشفوه من ادوائکم و استعینوا به على لاوائکم، فان فیه شفاء من اکبر الداء، و هو الکفر و النفاق و الغى و الضلال؛ از این کتاب بزرگ آسمانى براى بیماری هاى خود شفا بخواهید و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بطلبید، چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردها است: درد کفر و نفاق و گمراهى و ضلالت !

و در عبارت دیگرى از همان حضرت می خوانیم: الا ان فیه علم ما یاتى و الحدیث عن الماضى و دواء دائکم و نظم ما بینکم: آگاه باشید در این خبرهاى آینده است، و بیان حوادث اقوام گذشته ، و درمان بیماری هاى شما و برنامه نظم زندگى اجتماعى شما.

آخرین سفارش آن حضرت مربوط به قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام بوده است که این دو یکی هستند . چون قرآن بدون اهل بیت علیهم السلام معنا نمی دهد و اهل بیت هم از قرآن جدا نیستند – خلاصه اینکه این درمان نامه را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای ما آوردند.

و در جاى دیگر از همان امام بزرگ می خوانیم: و علیکم بکتاب الله فانه الحبل المتین و النور المبین و الشفاء النافع ، و الرى النافع ، و العصمة للمتمسک و النجاة للمتعلق، لا یعوج فیقام ، و لا یزیغ فیستعتب ، و لا تخلقه کثرة الرد و ولوج السمع ، من قال به صدق و من عمل به سبق؛ کتاب خدا را محکم بگیرید، زیرا رشته اى است بسیار مستحکم، و نورى است آشکار، داروئى است شفا بخش و پر برکت، و آب حیاتى است که عطش تشنگان حق را فرو می نشاند هر کس به آن تمسک جوید او را حفظ میکند، و آن کس که بدامنش ‍ چنگ زند نجاتش مى بخشد، انحراف در آن راه ندارد تا نیاز به راست نمودن داشته باشد، و هرگز خطا نمى کند تا از خوانندگانش ‍ پوزش بطلبد، تکرارش موجب کهنگى و یا ناراحتى گوش نمی گردد (و هر قدر آن را بخوانند، شیرینتر و دلپذیرتر خواهد بود) کسى که با قرآن سخن بگوید راست می گوید و کسى که به آن عمل کند گوى سبقت را از همگان مى برد.

این تعبیرهاى رسا و گویا که نظیر آن در سخنان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و سایر گفته هاى على(علیه السلام ) و ائمه هدى (علیهم السلام ) کم نیست، به خوبى ثابت می کند که قرآن نسخه اى است براى سامان بخشیدن به همه نابسامانی ها، بهبودى فرد و جامعه از انواع بیماری هاى اخلاقى و اجتماعى .

بهترین دلیل براى اثبات این واقعیت ، مقایسه وضع عرب جاهلى با تربیت شدگان مکتب پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) در آغاز اسلام است، دیدیم چگونه آن قوم خونخوار و جاهل و نادان که انواع بیماری هاى اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فرا گرفته بود، با استفاده از این نسخه شفا بخش نه تنها درمان یافتند، بلکه آنچنان قوى و نیرومند شدند که ابرقدرتهاى جبار جهان را به زانو در آوردند. و این درست همان حقیقتى است که مسلمانان امروز آن را از یاد برده اند، و به این حال و روزگار که میدانیم و میدانید گرفتار گشته اند.

تفرقه در میانشان غوغا می کند، غارتگران بر منابعشان مسلط شده اند، سرنوشتشان به دست دیگران تعیین می شود، و انواع وابستگی ها آنها را به ضعف و زبونى و ذلت کشانده است و این است سرانجام کار کسانى که نسخه شفابخش در خانه هاشان باشد و براى شفاى دردهاى خود دست به سوى کسانى دراز کنند که از آنها بیمارترند!

دانـــــلود

  • - بازدید: 15,727

برچسب ها

مطالب پیشنهادی ما

دیدگاه های شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *